مهتاب شب های بی ماه

ساخت وبلاگ

امروز عجیب آفتابی بود و دل من باران میخواست ...

امروز از آن روزهای کسل پاییزی بود

که تن خسته خود را کشان کشان میکشاندم اداره ای جلسه ای جایی ...

امروز از آن روزهایی بود که شبش خسته شیرین ترین شبها بود ...

نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۵ساعت توسط مهتاب صورتی|

مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 0:31

روزهای ما با هر مقدار خوشی هم آغاز شودبا درد تمام میشودگاه همان آغاز هم با خون استبا سلاخیبا جنگحسرت آن دختری را میخورم که با لیخندی بر لب، در صف تیم هورتون ایستاده استو دغدغه اش انتخاب همسفر برای سفر سال نو است ...تنها مانده ام باز ...این بار سخت تر از همیشهباید دوباره کوچ کنمو میکنمپر انرژی پر صبر پر استقامتبه دل برف ها میزنمبرف های ممتدولی پاک به تمیزی برگه آچار تا نخورده مندوبارهآغاز میکنم ... نوشته شده در چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۶ساعت توسط مهتاب صورتی| مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 0:31

درجه خوشبختی را جغرافیا تعیین میکند و سرنوشت ما را مرزهای جغرافیایی ... مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 0:31